- پار سنگ
- پاره سنگ
معنی پار سنگ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پارسنگ پاسنگ پاهنگ
معیار، پار سنگ
پاره ای از سنگ، یک تکۀ سنگ، پارسنگ
سنگی که در یک کفه ترازو گذارند تا با کفه دیگر برابر گردد پارسنگ پاهنگ
سنگی که در یک کفۀ ترازو بگذارند تا با کفۀ دیگر برابر شود، پاسنگ، پاهنگ، ورسنگ
((سَ))
فرهنگ فارسی معین
سنگ ترازو، پایه ستون، پاسنگ
پارسنگ برداشتن عقل کسی: کنایه از ناقص عقل بودن، دیوانه بودن
پارسنگ برداشتن عقل کسی: کنایه از ناقص عقل بودن، دیوانه بودن
خودروگاه
کلوخ کوب تخماق
محل توقف اتوموبیلها
آنکه اطراف و جوانب کاری را نیک در نظر گیرد کار آگاه: (ز بسیاری راه و گنجی چنان سخن راند با کار سنجی چنان) (نظامی)، لفافه ای که زرد و زان برای پارچه سازند
گاو زهره گاو دارو
محل توقف وسایل نقلیه موتوری، توقفگاه
تخماق، کلوخ کوب
محل توقف اتومبیل ها، محوطه ای که اتومبیل ها را در آنجا پارک کنند
Parking
парковочный
parken
парковка
parkingowy
estacionamento
parcheggio
estacionamiento
parking
parkeren
ที่จอดรถ
tempat parkir
وقف السّيّارات
पार्किंग
חֲנָיָה
park yeri
maegesho